يادداشتى بر ترجمه جديد «چه باید کرد؟»
- نقش "عامل ذهنى" (رهبرى) در انقلابات اجتماعى، مهمترين مسئلهاى است که از انقلاب فرانسه در قرن هجدهم تاکنون در کانون مباحث جريانات انقلابى قرار داشته است. به جرات مى توان گفت گرايش سوسياليستى انقلابى بعد از مارکس نيز بواسطه درک ويژه مارکس از اين نقش مشخص شده است. در واقع از لحاظ تئوريک، مارکسيزم خود مارکس عاقبت چيزى نيست جز نحوه برداشت ويژه او از اين نقش. درک و تفسير يا حتى نقد تئورى مارکسيستى نيز جز با آغاز از همين پايه و اساس نمى تواند بجز مباحثات مغشوش و آکادميک حاصلى داشته باشند.
در اصل، مسئله پيچيده نيست. اگر نقش پرولتاريا در تاريخ، اجراى حکمى است که سرمايه دارى با ايجاد پرولتاريا برضد خود صادر کرده است، پرولتاريا چگونه به اين رسالت آگاه خواهد شد و چه نوع فعاليتى را براى تحقق آن به عهده خواهد گرفت؟ بيهوده نبود که از همان ابتدا، و براى خود مارکس و انگلس، اين مسئله در کلى ترين شکل آن تحت عنوان مسئله "آگاهى" و "سازماندهى" پديدار شد. تجربه محدود مارکس و انگلس در آن دوران اوليه جنبش کارگرى اروپا و تلاششان براى درک و تئوريزه کردن اين تجربه، هر چند امروزه نيز آموزنده ترينند، اما بوضوح داراى کاستى هايى هستند. در دوران پس از مارکس و انگلس، دوران سوسيال دموکراسى اروپايى، ناآشنايى با مفاهيم اصلى آن مسبب تفسير ساده و بسيار رايجى از مسئله "آگاهى" شد که حتى تئوريسين هاى اصلى جنبش را نيز در بر مى گرفت و شايد تا به امروز ...
از پیشگفتار نویسنده بر ترجمه فارسی: بحران اقتصادی ۲۰۰٧-۲۰۰٨ پیش از آنکه صرفاُ بحران سیستم مالی و بانکی باشد بحران ساختاری طرح بازتولید سرمایه در ابعاد جهانی بود؛ طرحی که از سالهای ۱۹۸۰ با اجرای سیاستهای نولیبرال تحمیل شد. این بحران نه تنها با رکود بزرگ ۲۰۰۹ خاتمه نیافت بلکه هنوز ادامه دارد و امروز با بحران اقتصادی مرتبط با پاندمی گره خورده است. بحران ساختاری کنونی بر خلاف بحرانهای دهه ۱۹۷۰ که ناشی از سقوط نرخ سود بودند ناشی از ترکیدن حبابی است که از کاهش تقاضای خانوارها و پیامد بلاواسطه آن که کند شدن ضربآهنگ تحقق ارزش باشد جلوگيرى میکرد. رجوع به مارکس برای تحلیل این بحران ضروری و اجتناب ناپذیر بود. در واقع هیچ تئوری دیگری نیست که قادر باشد مثل تئوری بحران مارکس توضیح معتبری برای بحران کنونی ارائه دهد. در استدلال اقتصاددانان ارتدوکس مفهوم بحران جایی ندارد. در باور متعصبانه این اقتصاددانان به توانایی خیالی بازارها در تنظیم خودبخودی٬ جایی برای مفهوم بحران نیست.
[از کندوکاو ٩ - ترجمه کامل کتاب بحران جهانى و بازتوليد سرمايه (استاوروس تومبازوس)]
چند سال اول قرن بيستم نقطه عطف جنبش جهانى کارگرى محسوب مى شود. از طرفى سرمايه دارى جهانى دوران شکوفايى خود را پشت سر گذاشته و پا به دورانى از بحران و انحطاط مى گذارد که چندى بعد به جنگ جهانى اول منجر مى شود و از طرف ديگر کارزار جدى گرايش سوسياليزم انقلابى عليه نفوذ رفرميزم در جنبش کارگرى آغاز مى شود که پس از پيروزى انقلاب اکتبر به شکل گيرى بين الملل سوم مى انجامد. رزاى سرخ پيشقراول اين مبارزه است. حتى چندين سال زودتر از بلشويک ها. سلسله مقالاتى که رزا عليه رويزيونيزم برنشتاين در سال هاى ٩٩-١٨٩٨ به نگارش در مياورد و بعدتر به صورت مجموعه اى تحت عنوان "رفرم اجتماعى يا انقلاب؟" منتشر مى شود٬ حتى درقرن فعلى يکى از کليدى ترين متون سوسياليزم انقلابى را تشکيل مى دهد. مبارزه عليه رفرميزم در جنبش کارگرى امروزه دو صد چندان مهمتر از آن دوران است. اين گفته رزا که اين دموکراسى بورژوايى نيست که به تدريج به سوسياليزم منتهى مى شود٬ بلکه اين سوسياليزم است که دموکراسى واقعى را نجات خواهد داد٬ امروزه بيش از هر زمان ديگرى واقعيت عينى خود را برجسته ساخته است.
ترجمه جديد "نتايج و چشم اندازها" از تروتسکى. در اين جزوه تروتسکى جمعبندى خود از تجربه انقلاب ١٩٠٥ روسيه و چشم اندازش از انقلاب بعدى را ارائه داده است. تحليل تروتسکى در اين نوشته در واقع معرف اولين فرمولبندى جامع نظريه "انقلاب مداوم" است. نظريه اى که هر چند به اسم تروتسکى معروف شده اما به گفته خود تروتسکى در نظريات مارکس در باره انقلاب ١٨٤٨ آلمان ريشه داشت. در خود مارکس اين نظريه متکى بر تئورى ديگرى بود که رئوس آن در مقدمه وى بر نقد فلسفه حق هگل بيان شده بود و تروتسکى تحت عنوان "قانون رشد ناموزون و مرکب" از آن ياد مى کند. اين جزوه يکى از بهترين نمونه هاى استفاده از اين قانون در تحليل مارکسيستى از رشد سرمايه دارى در کشور هاى عقب افتاده است. نزديکى پيش بينى هاى تروتسکى با آنچه ١١ سال بعد در انقلاب اکتبر رخ داد٬ شگفت آور است. اين جزوه بهترين پاسخى است به اين سوال که حتى يک قرن بعد از وقوع انقلاب اکتبر هنوز بسيارى از مدعيان را گيج کرده است و آن اينکه چرا انقلاب سوسياليستى نخست در کشور عقب افتاده اى مثل روسيه بوقوع پيوست؟
تاريخچه گرايش سوسياليزم انقلابى در انقلاب ايران، بخش سوم (١٣٦٤ ـ ١٣٦٠) - از نشريه کندوکاو شماره ٨
گفتگوى ئاسو فولادى، يعقوب كيا و خبات مازيار با تراب ثالث – دى ١٣٩٧، برگردان از نريمان خاورى.
از نشريه کندوکاو ۲ - در باره: مارکس و تئورى انقلاب؛ انقلاب سياسى و انقلاب اجتماعى؛ تکاليف انقلاب؛ انقلاب سوسياليستى؛ درازاى استراتژى؛ مبحث استراتژى در انقلاب روسيه؛ انقلاب مداوم.
از نشريه کندوکاو ۲ - در باره: طرح مساله؛ تجربه انقلاب ايران؛ انقلابات بورژوايى و سوسياليستى؛ اپوزيسيون راست؛ اپوزيسيون چپ؛ طفره روى در مواضع؛ تجربه انقلاب روسيه؛ دولت کارگرى و مجلس موسسان؛ سناريوهاى تاريخى.