بحران جهانی و بازتولید سرمایه
آبان ١٣٩٩
از پیشگفتار نویسنده بر ترجمه فارسی: بحران اقتصادی ۲۰۰٧-۲۰۰٨ پیش از آنکه صرفاُ بحران سیستم مالی و بانکی باشد بحران ساختاری طرح بازتولید سرمایه در ابعاد جهانی بود؛ طرحی که از سالهای ۱۹۸۰ با اجرای سیاستهای نولیبرال تحمیل شد. این بحران نه تنها با رکود بزرگ ۲۰۰۹ خاتمه نیافت بلکه هنوز ادامه دارد و امروز با بحران اقتصادی مرتبط با پاندمی گره خورده است. بحران ساختاری کنونی بر خلاف بحرانهای دهه ۱۹۷۰ که ناشی از سقوط نرخ سود بودند ناشی از ترکیدن حبابی است که از کاهش تقاضای خانوارها و پیامد بلاواسطه آن که کند شدن ضربآهنگ تحقق ارزش باشد جلوگيرى میکرد. رجوع به مارکس برای تحلیل این بحران ضروری و اجتناب ناپذیر بود. در واقع هیچ تئوری دیگری نیست که قادر باشد مثل تئوری بحران مارکس توضیح معتبری برای بحران کنونی ارائه دهد. در استدلال اقتصاددانان ارتدوکس مفهوم بحران جایی ندارد. در باور متعصبانه این اقتصاددانان به توانایی خیالی بازارها در تنظیم خودبخودی٬ جایی برای مفهوم بحران نیست. [از کندوکاو ٩ - ترجمه کامل کتاب بحران جهانى و بازتوليد سرمايه (استاوروس تومبازوس)]